یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
کد خبر: 256648
۱۰ مهر ۱۳۹۰ - ۲۳:۲۲

کریمه اهل‌بیت(ع)، شفیعه روز جزا، همواره ورد زبان زائران بانویی از تبار خاندان موسوی است که حرم مطهر او را تجلی‌گاه قبر مادر مجروحش حضرت فاطمه زهرا می‌دانند.

دهه کرامت فرصت مناسبی است تا با بهره‌گیری از عطر دل‌انگیز تولد خواهر و برادری که پناه‌گاه میلیون‌ها شیعه دلباخته‌اند، القاب و صفات آنان و شیوه دلداگی به محبان آل‌رسول را بررسی کنیم.

خبرنگار سرویس علمی و فرهنگی حوزه‌نیوز، جایگاه شفاعت در قرآن و روایات و نیز شرایط شفاعت‌شوندگان را در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمود مهدی‌پور  از محققان و پژوهشگران حوزه و سردبیر مجله کوثر انجام داده که تقدیم مخاطبان ارجمند می‌گردد.

*شفاعت در لغت و اصطلاح به چه معنا است؟

«شفاعت» در لغت به معنای ضمیمه شدن و در کنار هم قرار گرفتن است، اما کاربرد آن در معنای اصطلاحی، «جبران شدن ضعف و نقص‌ها در سایه اتصال به کمال و نیروی بالاتر می باشد. مثل شفاعت حضرات معصومین‌(ع) که کمبود و نقص انسان عادی را در سایه معرفت و اطاعت از آنها جبران کرده و به کمال می‌رساند».

این معنا از شفاعت در لسان قرآن و روایات بیان شده است و چون اصل شفاعت یک اصل عقلائی است، پس قابل انکار نیست.

به این بیان که هر موجود ناقص با پیوستن به موجود کامل‌تر، سعی در کامل‌شدن دارد و این مسئله مخصوص دنیای اسلام هم نیست، بلکه عقلای عالم، هر موقع در یک موضوع، احساس نیاز و کمبود می‌کنند، از کسانی که دارای سرمایه بیشتری هستند، استمداد کرده و از آنها طلب حمایت می‌کنند.

* عدم قبول شفاعت از طرف بعضی از مذاهب چیست؟

ریشه این مساله در دو موضوع قرار دارد، نخست اینکه، تعریف صحیح از شفاعت برای آنها ارائه نشده است و در سایه همین مساله، برداشت ناقص و نادرستی از شفاعت صورت گرفته است، مورد دیگر، جمود و عدم دقت در معارف قرآنی است که ریشه عدم قبول شفاعت می‌باشد.

اگر کسی به معنای صحیح و کامل شفاعت توجه کند، اصل شفاعت را نمی‌تواند انکار کند چون‌ شفاعت به دو گونه منفی و مثبت قابل فرض است، اگر شفاعت به معنای قانون‌گریزی و یا محدود کردن قدرت الهی باشد، به طور قطع و یقین با مبانی قرآن و روایی سازگار نیست اما اگر شفاعت به معنای این باشد که شفاعت پذیر از شفاعت کننده، معرفت، آگاهی و توان پیمودن راه الهی را کسب کند، این مساله موافق با آموزه‌های قرآنی و سنت می‌باشد و شفاعت به این معنا، اختصاص به یک فرد ندارد و در این تکامل نیز، یک قانون عمومی الهی حکم فرما است.

شفاعت مثل تبصره‌ای است که نهاد آموزش و پرورش برای دانش‌آموزی که در یکی از درس‌ها نمره قبولی را کسب نکرده است، قرار داده است.

استفاده دانش‌آموز از این تبصره، برای بی‌قانونی نیست، بلکه تبصره یکی از مجموعه قوانینی است که از سوی آموزش و پرورش در پذیرش و ارتقاء دانش‌آموزان در نظر گرفته شده است.

در نظام و پرورش الهی نیز یک تبصره برای قبولی انسان‌ها، در نظر گرفته شده است که این تبصره شفاعت نام دارد هر دانش‌آموزی که در سایر دروس، نمره لازم را کسب نمود ولی در یک «تک‌ماده» مشکل پیدا کرد، می‌تواند از تبصره استفاده کند.

*منکرین شفاعت از دیگر مذاهب اسلامی، آیه شریفه« وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى» ‏(انبیاء28) را چگونه توجیه می‌کنند؟

آنچه مشخص است، این است که این گروه به آیاتی تمسک می‌کنند که، شفاعت را نفی می‌کنند: مثل « وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمينَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ» «و آنها را از روز نزديك بترسان، هنگامى كه از شدّت وحشت دلها به گلوگاه مى‏رسد و تمامى وجود آنها مملوّ از اندوه مى‏گردد؛ براى ستمكاران دوستى وجود ندارد، و نه شفاعت كننده‏اى كه شفاعتش پذيرفته شود.» (غافر18) ولی باید متوجه باشیم که در قرآن، آیات مربوط به شفاعت چند دسته می‌باشند:

یک دسته از آیات، اصل شفاعت را نفی کرده است و این مورد، در جایی صادق است که فردی، نصاب لازم را کسب نکرده است در نتیجه شایستگی شفاعت را ندارد.

مورد دوم این است افرادی خیال می‌کردند به علت نسب و سابقه تاریخی، می‌توانند از این دو وسیله، استفاده لازم را کسب کنند قرآن درباره این گروه می‌فرماید:‌« فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ» «هيچ يك از پيوندهاى خويشاوندى ميان آنها در آن روز نخواهد بود؛ و از يكديگر تقاضاى كمك نمى‏كنند(چون كارى از كسى ساخته نيست)!» (مومنون101) در نظام آخرت، نظام نسب و سبب حاکم نیست، بلکه نظام عدالت حاکم است. انسان‌ها در دنیا، بیشتر از نظام دوستی، قبیله‌ای و خویشاوندی، استفاده می‌کنند.

بعضی افراد خیال می‌کنند در آخرت نیز، با همین اهرم و وسایل می‌شود به بهشت الهی دست یافت و یا از آتش جهنم و کیفر الهی رهایی یافت، این آیه صراحت دارد که این نوع وسایل، در آخرت عامل کسب بهشت و دوری از جهنم نمی‌باشند در حالی که جهان آخرت، عامل اصلی تاثیرگذار، «ضوابط الهی است» نه روابط نسبی و سببی.

در واقع باید گفت؛ شفاعت بخشی از ضوابط الهی است نه اینکه یک نوع رابطه‌ای برای نفی ضوابط الهی باشد.

دسته سوم از آیات، آیاتی هستند که اصل شفاعت را جایز می‌دانندیعنی بر اصل شفاعت تاکید داشته ولی این مساله را با اذن الهی ممکن می‌دانند مثل آیه شریفه « مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ» ؛«كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟!» (بقره255) و یا « وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى»‏؛ «و آنها جز براى كسى كه خدا راضى(به شفاعت براى او) است شفاعت نمى‏كنند؛» (انبیاء28) می‌باشد

*در نگاه قرآن و روایات، چه کسانی به جایگاه «شفاعت و شفیع بودن» نائل شده اند؟

افرادی به عنوان شفیع معرفی شده‌اند، اولین شفیع، خداوند تعالی است و از جمله نام‌ها و صفات الهی «شفیع» می‌باشد، قرآن در این باره می‌فرماید: «اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ» «خداوند كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است در شش روز[ شش دوران‏] آفريد، سپس بر عرش(قدرت) قرار گرفت؛ هيچ سرپرست و شفاعت كننده‏اى براى شما جز او نيست؛ آيا متذكّر نمى‏شويد؟!» (سجده4)

از جمله کسانی که به مقام شفاعت کردن دست یافته اند می‌توان به افرادی چون «پیامبران الهی،ائمه معصومین‌(ع) علما، شهدا، صالحین، مومنین، قرآن و ملائکه تصریح کرد.

در باب شفاعت حضرت زهرا‌(س) نکته‌ای زیبا، از تطبیق دو آیه شریفه از سوره «ضحی و کوثر» نهفته است.

 خداوند در سوره ضحی آیه 5 می‌فرماید«وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‏» «و بزودى پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد كرد كه خشنود شوى».

از جمله مفهوم این آیه شریفه، مساله شفاعت است، در تفسیر آیه اول سوره کوثر نیز، مطرح شده است، یکی از معانی کوثر، شفاعت است و حضرت زهرا‌(س) نیز که به کوثر تفسیر شده سمبل شفاعت می‌باشد، حضرت زهرا‌(س) قله والای شفاعت امت اسلامی برای رسیدن به مقام معنوی است که خداوند برای بشر، در نظر گرفته است تا به آن برسند.

در آیه 5 سوره ضحی می‌فرماید« وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‏»  و در سوره کوثر فرموده است« إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» (کوثر1) چه ارتباطی بین «یعطیک» و «اعطیناک» وجود دارد؟ نکته ظریف و زیبایی که از این دو کلمه در دو آیه شریفه، فهمیده می‌شود این است که در سوره ضحی خداوند با «یعطیک»، وعده شفاعت را به پیامبر‌(ص) می‌دهد و در سوره کوثر با «اعطیناک» آن را اجرایی می‌کند.

نکته ظریف دیگر این است که خداوند در قرآن می‌فرماید« وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى» (انبیاء28)، حضرت زهرا‌(س) نیز به راضیة و مرضیة، مشهور و معروف هستند.

بین «من ارتضی» و «راضیه و مرضیه» ارتباط عمیقی وجود دارد که با تعمق و تدبر در آن می‌توان حقایقی را در این معنا دریافت کرد.

*یکی از القاب حضرت معصومه‌(س) «شفیعه» است در این خصوص توضیح دهید؟

مقام شفاعت حضرت معصومه‌(س) از دو منبع سرچشمه گرفته است، اولین مورد، زیارت‌نامه آن حضرت می‌باشد که بیانگر این مسئله است می‌خوانیم. «فِاَنّ لَک عِندالله شأناً مِن الشأن» و یا «اِشفَعی لَنا فی‌الجنه» و مورد دیگر احادیث حضرات معصومین‌(ع)‌ است که جایگاه شفاعت را برای آن حضرت، تبیین نموده‌اند، مثلا امام صادق‌(ع) می‌فرماید؛ «أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ» « بهشت 8 در دارد كه 3درآن بسوى قم است، در قم زنى از فرزندانم به نام فاطمه درگذرد و بشفاعت او همه شيعه‏هايم به بهشت داخل می شوند» ؟

از این حدیث استفاده می‌شود که آن حضرت شفیعه امت هستند و کسانی که صلاحیت شفاعت را دارا باشند از پرتو شفاعت ایشان برخوردار خواهند بود.

حقیقت هم این است که تشیع، مدیون کریمه اهل‌بیت‌(س) است، یعنی فرهنگ اهل‌بیت‌(ع) به کمک ایشان، در دنیا نشر پیدا کرده است، اگر حوزه علمیه قم، سهمی در هدایت بشر، داشته است به خاطر این است که سکان این حوزه بر محور و مرقد مطهره آن حضرت در چرخش است.

در واقع حضرت معصومه‌(س) عملاً نشان داده است که شفاعت کننده بشریت، مخصوصاً شیعیان هستند البته لازم به ذکر است امر شفاعت، نسبی است برای بعضی افراد نجات از آتش و برای بعضی دیگر ارتقاء مقام در پی دارد.

نکته دیگر این است که شفاعت مطلق نیست، شفاعت شونده نباید مغرور شود. درست است که اولیای الهی، به خاطر مقام عالی خود، توان شفاعت دارند، ولی انسان باید یک نصابی از ارزش‌ها در عقیده، اخلاق و رفتار خود، داشته باشد تا بتواند مشمول شفاعت آنها قرار گیرد. شفاعت برای کسانی محقق خواهد شد که شرائط اولیه اعتقادی و عاطفی پیوستگی به دین ، ایمان و قرآن را داشته باشند. اگر کسی آنقدر به بیراهه رود که گرفتار شرک شود و یا در هنگام مرگ، ایمان خود را از دست دهد، نمی‌تواند مشمول شفاعت شود، همان‌طور که شفاعت را نمی‌توان انکار کرد، نمی‌توان شفاعت را به صورت مطلق هم پذیرفت.

*یکی دیگر از القاب حضرت معصومه‌(س) «کریمه اهل‌بیت‌(ص)» می‌باشد، معنا و مفهوم کریمه چیست و چرا به آن حضرت کریمه می‌گویند و منشا کریمه بودن آن حضرت چیست؟

واژه کریمه چند معنا دارد اولین معنایی که از کریمه، استفاده می‌شود، به معنای گران‌بها، گرانقیمت و ارزشمند می‌باشد مثلا به سنگ‌های قیمتی نظیر عقیق و فیروزه و ... « احجار کریمه» گفته می‌شود. معنای دیگر کریمه، به «اصالت خانوادگی» تعبیر شده است معنای سوم کریمه، بخشندگی است که در احسان و انفاق کردن دریغ نمی‌کند.

حضرت معصومه‌(س)  در واقع هر سه ویژگی و معنا را در وجود الهی خود دارا هستند و بحث عمده این است که به جهت آنکه حاجت، توسل و استمداد نیازمندان را برآورده نموده لذا، این لقب بر آن حضرت اطلاق شده است.

پدر حضرت آیت‌الله مرعشی‌نجفی‌(ره) برای فهمیدن مکان قبر مخفی شده، حضرت صدیقه‌طاهره‌(س) چهل شب به مناجات و عبادت می‌پردازد تا این مساله برای او مکشوف شود در رویای صادقه به ایشان گفته می‌شود که صلاح نیست، ولی هرچه کرامت، مقدر بوده است که از طرف حضرت زهرا‌(س) به امت برسد، از ناحیه حضرت معصومه‌(س) خواهد رسید در آن رویای صادقه به ایشان گفته شده است«علیک بکریمة اهل‌البیت‌(ع)» بر تو باد به کریمه اهلبیت(ع) در قم. بعضی در مورد کریمه بودن حضرت معصومه‌(س) به این قضیه اشاره می‌کنند، اما باید گفت این خاندان از گذشته (چه در حیات و ممات) در کرامت و برآوردن نیازهای امت، معروف و مشهور بودند.

* حضرت معصومه‌(س) از چه جایگاه معنوی برخوردار هستند؟

درباره جایگاه حضرت معصومه‌(س) روایات متعددی وارد شده است، برخی از روایات در مورد زیارت آن حضرت می‌باشد که امام صادق‌(ع) فرموده‌اند؛ «اَنَّ زِيَارَتَهَا تُعَادِلُ الْجَنَّةَ» زیارت ایشان معادل بهشت است ( مستدرک الوسائل ج10 ص368)

همچنین نقل شده است «مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ» هر کسی آن حضرت را زیارت کند، بهشت بر او واجب می‌شود (بحار ج48 ص317) اگر مجموعه روایاتی که درباره حضرت معصومه‌(س) نقل شده است را در کنار هم قرار دهیم، جایگاه معنوی آن حضرت به وضوح نمایان خواهد شد، و به قطع می‌توان گفت، غیر از حضرات معصومین‌(ع) که مقام و جایگاه بلندی دارند، هیچ‌کس در رتبه و شأن معنوی آن حضرت نیست و نخواهد بود.

*نحوه ارادت مراجع و بزرگان نسبت به حضرت معصومه‌(س) چگونه بوده است؟

زائران حضرت معصومه‌(س) همگی بزرگ هستند، اما برخی از زائران آن حضرت جاذبه خاصی داشته و آن حضرت نیز به آنان توجه می‌کردند، همه مردم قم شاهد بودند که مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی‌نجفی‌(ره) سال‌های متمادی اولین کسی بودند که قبل از طلوع فجر، وارد حرم می‌شدند، حتی در زمستان و در موقعی که برف سنگینی می‌آمد منتظر باز شدن در حرم می‌شدند.

حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت‌(ره) نیز مقید بودند خیلی از اوقات بین الطلوعین به حرم مشرف شده و در مسجد بالا سر به عبادت بپردازند، مرحوم علامه طباطبایی‌(ره) در ماه رمضان قبل از افطار به حرم مشرف می‌شدند و روزه خود را با بوسه بر ضریح حضرت معصومه‌(س) افطار می‌کردند.

مراجع و بزرگان حوزه همچون آیات عظام بروجردی، گلپایگانی، اراکی، شیخ عبدالکریم حایری، سید صدرالدین صدر، خوانساری، حجت، به این آستانه مقدسه پناهنده می‌شدند و اظهار ارادت می‌کردند و در پرتو آن حضرت به تدریس تحقیق و تالیف مشغول بودند.

 *کرامتی از حضرت معصومه‌(س)

آن‌هایی که اهل کرامت هستند می‌گویند: کرامت، بیش از جریان طبیعی در عالم است، اما سخن در این جاست بعضی از آنها را ما به عنوان کرامت محسوب می‌کنیم و خیلی از حوادث را به عنوان کرامت به حساب نمی‌آوریم. در واقع، عالم همه «دارالکرامات» است، مقدار کمی از حوادثی که در عالم اتفاق می‌افتد، با برنامه‌ریزی ما صورت می‌گیرد؛ بخش اعظم آن، با برنامه‌ریزی الهی انجام می‌شود آنچه از حوادث با برنامه‌‌ریزی الهی صورت می‌پذیرد به آن کرامت اطلاق می‌شود.

یکی از طلاب و فضلای حوزه علمیه مشهد که نامش محفوظ است و در مبحث احکام نیز، متخصص می‌باشد برای ادامه تحصیل به همراه خانواده از مشهد عازم قم می‌شود، در قم چون جایی برای سکونت نداشت، مستقیم به حرم حضرت معصومه‌(س) مشرف می‌شود و به کریمه اهل‌بیت‌(س) عرض می‌کند، ای بانوی اهل کرامت، ما به جهت تحصیل و کسب معارف الهی، نزد شما آمده‌ایم، خود شما یک مکان مناسب را برای ما مرحمت بفرمایید.

ایشان نقل می‌کند، بعد از زیارت که از حرم بیرون آمدم و قصد داشتم نزد زن و بچه‌ام بروم، یک آقایی از پشت سر مرا مورد خطاب قرار داد و گفت: آشیخ چرا حیران و سرگردان هستی، گفتم دنبال خانه اجاره‌ای هستم. گفت من یک جای خوب سراغ دارم بعد ادامه داد: مادر بزرگ من پیرزنی است که تنها در خانه‌ای زندگی می‌کند و چون نمی‌خواهد که مزاحم ما شود، تنها زندگی می‌کند، خانه‌اش هم نسبتا بزرگ است و ما دنبال شخصی هستیم که مواظب او هم باشد، آن شخص ما را به خانه مادربزرگ خود برد و مدت یک سال در آن خانه زندگی کردیم و حتی مبلغ اجاره ماهانه را هم از ما نمی‌گرفت.

گفت‌وگو: ابوطالب متقی

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha